هیئت تحریریه مجله ی وال استریت عاقلانه در مورد سوءقصد به ترامپ می نویسد. قطعه:
یکی از ریسکهای بزرگ این است که تیراندازی در باتلر، پنسیلوانیا، برخی از افراد راستگرا را وادار کند که به دنبال انتقامجویی خشونتآمیز باشند. اینجاست که آقای ترامپ و جمهوری خواهان در کنوانسیون خود در میلواکی و در ماه نوامبر یک تعهد – و یک فرصت سیاسی دارند.
اگر این کار را نکردهاند، آمریکاییها پس از شنبه به دنبال رهبری پایدار و اطمینانبخش خواهند بود. عکسی از آقای ترامپ که مشت خود را در حالی که سرویس مخفی با چهرهای خون آلود از صحنه هدایت میکرد، مشت خود را بالا میبرد، نمایشی از صلابت شخصی بود که در طول مبارزات انتخاباتی طنینانداز خواهد شد. هیچ کس در تمایل او به مبارزه شکی ندارد و بیانیه اولیه او در شنبه شب یک نمایش قابل توجه و دلگرم کننده از خونسردی و قدردانی بود.
اکنون فرصت او این است که خود را به عنوان کسی معرفی کند که می تواند از حمله به زندگی خود قد علم کند و کشور را متحد کند. او اشتباه می کند که دموکرات ها را مقصر این سوءقصد بداند.
اگر به پیروانش بگوید که باید مسالمتآمیز و درون نظام بجنگند، آمریکاییهای بیشتری را به دست خواهد آورد. اگر کمپین ترامپ هوشمندانه باشد و به کشور و همچنین انتخابات فکر کند، موضوع میلواکی را به فراخوانی برای اتحاد سیاسی و فرشتگان بهتر طبیعت آمریکایی تبدیل خواهد کرد.
دیوید ماسی، همکار من در مرکز مرکاتوس نیز عاقلانه در مورد سوءقصد به ترامپ می نویسد. نتیجه گیری او این است:
من آنقدر بزرگ هستم که به یاد بیاورم (به عنوان یک خبرنگار جوان در کنگره آمریکا) رهبران کنگره از احزاب مختلف، مانند سناتورهای باب دول و جورج میچل را تماشا میکردم که در نبردهای سخت قانونی میجنگند و سپس یکدیگر را «دوست» صدا میزنند و ظاهراً به این معنی است. این دوستیها، حتی اگر تا حدی شکلی داشتند، به این معنی بود که ادامه گفتگوها و سازشهای آینده حتی پس از مبارزات سیاسی دشوار امکانپذیر بود.
هیچ کس انتظار ندارد رئیس جمهور بایدن و رئیس جمهور سابق ترامپ به این زودی نوشیدنی و خنده با هم بنوشند. (برای شروع، ترامپ مشروب نمینوشد و این روزها هیچ کدام از آنها حال و هوای شادی ندارند.) اما امیدواریم فاجعه شنبه بیهوده نباشد. امیدواریم مردم آمریکا حداقل توقف موقت این لفاظی های خطرناک را مطالبه کنند. اگر رویدادهای روز شنبه باعث شود که هر دو نامزد حتی در ابتدایی ترین سطح متمدن به رفتار خود ادامه دهند، شروع خوبی خواهد بود.
همکار سابق من در مرکز مرکاتوس، واکر رایت، توضیح می دهد که حقوق مالکیت خصوصی محافظت شده باعث آرامش بیشتر می شود. دو برش:
بررسی ادبیات در سال 2014 نشان داد که “یکی از یافته های کلیدی چند دهه اخیر” این است که تجارت بین المللی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و اقتصادهای بازار “با حمایت بهتر از حقوق بشر مرتبط هستند”. بررسی ادبیات دیگری در سال 2015 به همین ترتیب به این نتیجه رسید که جهانی شدن اقتصادی نقش مهمی در بهبود حقوق بشر ایفا کرده است. بازارهای جهانی همچنین می توانند به تقویت یک چرخه با فضیلت کمک کنند: کشورهایی که سابقه نقض حقوق بشر دارند، کمتر درگیر مبادلات اقتصادی لیبرال هستند و احتمال کمتری برای جذب سرمایه خارجی دارند.
…..
اما یک سیستم بازار مبتنی بر مالکیت خصوصی تنها رونق ایجاد نمی کند. همچنین باعث ایجاد آرامش می شود. از قضا، با وجود مالکیت خصوصی یک منبع، ارزشمندترین استفاده از آن منبع هنوز توسط جامعه تعیین می شود. پس از همه، مانند [Armen] الچیان خاطرنشان کرد: «تصمیمات خصوصی بر اساس ارزیابی عمومی یا اجتماعی است. حقوق مالکیت خصوصی این پتانسیل را دارد که افراد را تشویق کند تا بیشتر با نیازها و خواسته های دیگران هماهنگ شوند. برای خدمت به همنوعان خود یا به قول آلچیان، «حقوق مالکیت به خوبی تعریف شده و به خوبی محافظت شده، رقابت با خشونت را جایگزین رقابت با ابزارهای مسالمت آمیز می کند».
برای بسیاری از آمریکاییهایی که نگران این هستند که چینیها به طرز درخشانی از قدرت دولتی استفاده میکنند تا اقتصاد خود را به یک غول بیرقیب تبدیل کنند، ممکن است بخواهید این گزارش را بخوانید. مجله ی وال استریت. دو برش:
برای سالها، لیوژو و دهها شهر دیگر چین در مجموع تریلیونها دلار بدهی خارج از دفتر برای پروژههای توسعه اقتصادی جمعآوری کردهاند. تامین مالی غیرشفاف مخمری بود که به چین کمک کرد تا جهان را به حسادت تبدیل کند.
امروزه، سایتهای ساختوساز بیش از حد، بزرگراههایی که به ندرت مورد استفاده قرار میگیرند و جاذبههای توریستی متروک، بسیاری از این رشد ناشی از بدهی را توهمآمیز جلوه میدهند و نشان میدهند که آینده چین کاملاً مشخص نیست.
لیوژو، شهری در استان جنوبی گوانگشی، میلیاردها دلار برای ایجاد زیرساختها برای یک منطقه صنعتی جدید جمعآوری کرده است، جایی که یک گروه مالی دولتی زمین را خریداری کرده و هتلها و یک پارک تفریحی را افتتاح کرده است. بخشهای دیگر زمینهای به دست آمده خالی هستند و بسیاری از خیابانهای این منطقه تقریباً متروک به نظر میرسند. پرندگان از میان ردیف های ساختمان های متروکه در یک شهرک مسکونی ناتمام پرواز می کنند.
یکی از ساکنان محلی که شکست پروژه را از مغازه خود در آن سوی خیابان تماشا می کرد، گفت: «دولت شکست خورده است.
در قلب این آشفتگی، مکانیسمهای مالی پیچیده دولتی وجود دارد که از طرف دولتهای محلی وام میگیرند و در بسیاری از موارد پروژههای توسعهای را دنبال میکنند که بازده اقتصادی کمی دارند. وخامت بازار املاک و مستغلات چین در سه سال گذشته به این معنی است که دولت های محلی دیگر نمی توانند به فروش زمین به توسعه دهندگان، که منبع درآمد قابل توجهی است، تکیه کنند.
…..
یک راننده تاکسی که مسافران را در اوایل سال جاری زیر ریل های متروکه پروژه شکست خورده راه آهن سبک لیوژو حمل می کرد، از هزینه های بشکه گوشت خوک ابراز ناامیدی کرد.
با اتوبوس های شهری کم استفادهاو درخواست کرد چرا شهر نیاز به ساخت یک سیستم ریلی داشت؟
در یک تابلوی پیام که توسط حزب کمونیست اداره میشود، یکی از ساکنان از نردههای ساختوساز هنوز هم مرز پروژه متروکه ریلآهن شکایت کرد. ساکنان می نویسند که نرده ها پیاده رو را مسدود کرده و عابران پیاده را مجبور به راه رفتن در جاده می کند.
ترانزیت ریلی Guangxi Liuzhou، LGFV مسئول این پروژه، صادقانه به پست آنلاین پاسخ داد.
در بیانیه آمده است: «به دلیل فشار مالی شدیدی که اخیراً بر شرکت ما وارد شده است، ما نمیتوانیم این بخش از حصار را خراب کنیم. “از اهمیت شما به این موضوع سپاسگزاریم.”
آرنولد کلینگ فهرست خود را از “خواندن ضروری در اقتصاد” ارائه می دهد.