آرنولد کلینگ با بینش عمیق معمول خود در مورد مشکلات اندازه گیری دقیق تغییرات عملکرد می نویسد. قطعه:
اکنون در نظر بگیرید که چگونه محاسبه را در یک دوره طولانی تر انجام دهید. ارزش یک گوشی هوشمند تولید شده در سال 2024 در مقایسه با تلفن هوشمند تولید شده در سال 1974، زمانی که ظاهرا “کاهش عملکرد” آغاز شد، چقدر است؟
این یک سوال گول زننده است. در سال 1974، تلفن های هوشمند وجود نداشت. در سال 1974، دسترسی عموم مردم به اینترنت وجود نداشت. در سال 1974 در آمریکا، تلفن هنوز در انحصار AT&T بود. در سال 1974، هیچ کس تماس تصویری برقرار نمی کرد. در سال 1974 مجبور بودید برای مکالمات تلفنی از راه دور به ازای هر دقیقه هزینه بپردازید.
اصطلاح «تأخیر بهرهوری» برای این استدلال استفاده میشود که افزایش استانداردهای زندگی بین سالهای 1924 و 1974 بیشتر از سالهای 1974 تا 2024 بوده است. این ممکن است به یک معنا درست باشد، اما برای من مقایسهای بین سیب و پرتقال است.
بین سالهای 1924 و 1974، بسیاری از خانوادهها خودرو، ماشین لباسشویی و تهویه مطبوع خریداری کردند. در سال 1924 رادیو یک چیز بدیع بود و تلویزیون وجود نداشت. تا سال 1974 همه یک رادیو و یک تلویزیون داشتند.
پیشرفتها از سال 1974 تا 2024 نه در کمیت لوازم خانگی، بلکه در فاکتورهای کیفی بود که اندازهگیری آنها سختتر است. سلامتی بهتر، درد و ناراحتی کمتر، تنوع بیشتر.
امروزه افراد بسیار کمتری در مشاغلی کار می کنند که آنها را در معرض خطر و ناتوانی طولانی مدت قرار می دهد. مردم خیلی بیشتر از زندگی خود را خارج از نیروی کار می گذرانند – سال های بیشتری را در مدرسه و سال های بیشتری را در دوران بازنشستگی سپری می کنند. سلامت افراد بالای 65 سال بسیار بهتر از پنجاه سال پیش است.
در مورد چالشهای اندازهگیری اقتصادی، اگر استیون دیویس درست میگوید، برخی از رشد دستمزد پس از همهگیری در دادهها به عنوان دستمزدهای بالاتر نشان داده نمیشود.
یوهان نوربرگ به بررسی علل پیشرفت بشر می پردازد. سه برش:
برای پیشرفت باید کاری متفاوت از کاری که دیروز انجام دادیم انجام دهیم و باید آن را سریعتر، بهتر یا با تلاش کمتر انجام دهیم. برای رسیدن به این هدف، نوآوری و تقلید می کنیم. این امر مستلزم گشودگی خاصی در برابر شگفتی است و این گشودگی نادر است. اختراع چیزی که هرگز وجود نداشته است سخت است. همچنین خطرناک است زیرا اکثر نوآوری ها شکست می خورند.
اگر نزدیک به دستمزد زندگی می کنید، حق ندارید اشتباه کنید. بنابراین اگر کسی بخواهد به روشی جدید شکار کند یا فرهنگ جدیدی را تجربه کند، لزوماً نباید محبوب باشد. دلیلی وجود دارد که اکثر جوامع تاریخی که راهی برای حفظ خود ابداع کرده اند سعی می کنند به این دستور العمل پایبند باشند و مبتکران را مشکل ساز می دانند.
این بدان معنی است که نوآوری به تصادفی کردن روش جدیدی برای انجام کارها بستگی دارد. شخصی به طور تصادفی یا با تقلید از طبیعت یا قبیله دیگری ابزار یا روش جدید و بهتری اختراع کرد. اما زمانی که جمعیت کم بود، افراد کمی به طور تصادفی به روش جدید عالی برای انجام کارها برخورد کردند و افراد کمی برای تقلید وجود داشتند. به عبارت دیگر، کاری که می توان در جوامع کوچک منزوی انجام داد، محدودیتی دارد.
تراکم جمعیت بیشتر و ارتباط با گروه های دیگر برای آغاز فرآیند نوآوری و تخصص مورد نیاز است. فرهنگهایی که در تقاطع تمدنها و سنتهای مختلف قرار داشتند، با جابجایی بازرگانان، مهاجران و نظامیان در معرض سایر روشهای زندگی قرار گرفتند. آنها با ترکیب ایده های مختلف، فرآیند نوآوری را هدایت می کنند. ایده ها شروع به رابطه جنسی با یکدیگر کردند، به عبارت به یاد ماندنی نویسنده بریتانیایی مت ریدلی.
…..
نخبگان اقتصادی، فکری و سیاسی در هر جامعه قدرت خود را بر روی روشهای خاص تولید و مجموعهای از اسطورهها و ایدهها بنا کردهاند. منافع شخصی انگیزه ای برای متوقف کردن یا حداقل کنترل نوآوری هایی دارند که خطر برهم زدن وضعیت موجود را دارند. آنها سعی می کنند ارتدوکسی ها را دوباره اجرا کنند و احتمال شگفتی را کاهش دهند و دیر یا زود پیروز می شوند، شکوفایی خاموش می شود و جامعه به رکود طولانی باز می گردد.
فرار از رکود مستلزم فرهنگ خوشبینی و پیشرفت برای توجیه و تشویق نوآوری است و یک سیستم سیاسی-اقتصادی خاص لازم است تا به مردم آزادی عمل در نوآوری مستمر بدهد.
خوشبختانه، این فرهنگ در قرن هفدهم و هجدهم در اروپای غربی قدرتمندانه به شکل روشنگری ظهور کرد، که خرافات و اقتدار را با آرمانهای عقل، علم و انسانگرایی جایگزین کرد، همانطور که استیون پینکر روانشناس کانادایی آن را خلاصه کرد، و کلاسیک. لیبرالیسم، که موانع سیاسی را برای تفکر، بحث، نوآوری و تجارت از بین برد.
…..
دیوید دویچ فیزیکدان بریتانیایی می نویسد: «ممکن است که روشنگری «کوشید» بارهای بی شماری اتفاق بیفتد. آغاز بی نهایت. و بنابراین، فرار شادمان را در چشم انداز کامل قرار می دهد: تمام تلاش های قبلی کوتاه شد، «همیشه خاموش شد، معمولاً بدون هیچ ردی. به جز این یک بار
این باید ما را عمیقاً سپاسگزار کند که در میان معدود کسانی هستیم که در تنها عصر پیشرفت جهانی خودپایدار متولد شده اند. اما باید ما را متمرکز و مبارز کند. تاریخ به ما می آموزد که پیشرفت خودکار نیست. این فقط به این دلیل اتفاق افتاد که مردم برای آن و برای سیستم آزادی که آن را ممکن کرد سخت جنگیدند.
اگر بخواهیم به عنوان یک استثنای بزرگ از قاعده تاریخی سرکوب و رکود باقی بمانیم، هر نسل جدید باید این تمایل را در درون خود بیابد که جهان را برای پیشرفت امن کند.
فقرای جهان ثروتمندتر می شوند.
رومینا بوچیا، فارغ التحصیل GMU Econ در مورد وضعیت مالی وخیم تامین اجتماعی گزارش می دهد.
دیوید هیبرت، فارغ التحصیل GMU Econ، موارد احتمالی موضع گیری ایدئولوژیک بی دلیل را شناسایی می کند.
در اینجا دیوید هندرسون در مورد دفاع جاناتان لیپو از اقتصاد است.