نوشتن در مجله ی وال استریتجان لی توضیح می دهد که چه چیزی نباید – اما، افسوس، چه چیزی نیاز به توضیح دارد: مداخله اقتصادی پکن به جای تقویت اقتصاد چین در حال تضعیف است. قطعه:
در حالی که این استدلال وسوسه انگیز است، اقتصاد سیاسی چین آنقدر ناقص است که نمی تواند کار کند. رویکرد قبلی چین به پنل های خورشیدی آموزنده است. در دهه گذشته، نهادهای چینی با حمایت دولت و موسسات اعتباری، شرکتهای بینالمللی انرژی خورشیدی را خریداری کردند و از شرکتهای برجسته خارجی دعوت کردند تا در چین فعالیت کنند. با هزینههای هنگفت و حتی قبل از دوره آقای شی، استراتژی چین برای تقویت یک بخش کسب، توسعه یا سرقت فناوری و قابلیتهای کلاس جهانی، کمک به ایجاد کل زنجیرههای تامین در داخل کشور، حذف رقابت برون مرزی و متعاقباً تسلط بر داخلی و داخلی بود. بازارهای جهانی
آقای شی به دنبال اعمال این رویکرد در بخشهای مهم و پیشرفته از نظر فناوری به عنوان بخشی از شعار رشد با کیفیت بالا است. مشکل این است که از قوانین آهنین اقتصاد گریزی نیست. کمک های گسترده دولت به شرکت های خورشیدی چینی منجر به عرضه بیش از حد قابل پیش بینی پنل ها در داخل و بازارهای جهانی شده است. حتی با کاهش تقاضای جهانی، شرکتهای چینی تولید پانلها را افزایش دادند تا در تجارت باقی بمانند، و این تنها به لطف یارانههای بیشتر به ارزش میلیاردها دلار امکانپذیر شد. چین به هدف خود برای تسلط بر صنعت پنل های خورشیدی جهانی دست یافته است. اما بکارگیری این رویکرد دولتی برای فهرستی از بخشهای پیشرفته و سبز که همیشه در حال گسترش هستند، تنها مشکلات مازاد ظرفیت، بدهی و ناکارآمدیهایی را که آقای شی به دنبال کاهش آن است، تشدید میکند.
همکار بیباک من در مرکز مرکاتوس، ورونیک دو روگی، توضیح میدهد که GOP جدید «حامی کارگر» در واقع ضد کارگر است. قطعه:
درعوض، انتظار سیاست های معکوس تر برای کارگران مانند افزایش مالیات بر درآمد شرکت ها را داشته باشید. مالیاتها را فقط افراد گوشتی پرداخت میکنند، و شرکتها، خوب، مردم نیستند.
به عبارت دیگر، شرکت ها در واقع مالیات پرداخت نمی کنند. به عنوان مثال، آنها مالیات بر درآمد شرکتی را به کارگران به شکل دستمزدهای کمتر، به مصرف کنندگان در قالب قیمت های بالاتر، و به سهامداران به شکل سود سهام پایین تر و ارزش گذاری سهام (که می تواند به معنای کاهش ارزش بازنشستگی باشد، منتقل می کند. کارگران). مانند بازی سیب زمینی داغ است، با این تفاوت که سیب زمینی در آتش است و همیشه در دامان کسانی که در انتهای صف هستند فرود می آید – همان افرادی که پوپولیست های دروغینی هستند که ادعا می کنند به آنها کمک می کنند.
تعجب کارگران را تصور کنید وقتی متوجه می شوند که دستمزدها در فصل انتخابات سریعتر از اصول یک سیاستمدار راکد می شود. سیاستمداران می گویند: “حداقل ما آن را به شرکت ها چسباندیم!”
فراخوان ها برای سیاست صنعتی نیز از همین نقص ها رنج می برند. در سمت راست، این استدلال ها به حمایت از صنایعی که برای امنیت ملی حیاتی تلقی می شوند و تمایل به بازگرداندن مشاغل تولیدی به ایالات متحده، به ویژه در مناطقی که به شدت از صنعت زدایی آسیب دیده اند، حمایت می کند.
حتی با نادیده گرفتن این واقعیت که پایگاه صنعتی آمریکا به خوبی کار می کند – ظرفیت در بالاترین حد خود قرار دارد – سیاست صنعتی ناگزیر شامل اعطای یارانه، اعتبار مالیاتی، تعرفه ها و سایر امتیازات ویژه به چند شرکت بزرگ و با ارتباط خوب از سوی دولت است. این خویشاوندی به نفع اکثر کارگران عادی نیست. این برای قدرتمندان سیاسی مزخرف است. این به مالیات دهندگان طبقه کارگر آسیب می رساند.
آرنولد کلینگ عاقلانه در مورد افکار امیلی چاملی رایت، فارغ التحصیل GMU Econ درباره لیبرالیسم تأمل می کند.
دیوید هندرسون به سرعت بی سوادی اقتصادی «بزرگ» ناشی از عذرخواهی اخیر را افشا می کند قانون حداقل دستمزد محدودیت های قانونی در مورد توانایی کارگران با کمترین مهارت برای درخواست شغل.
جف جاکوبی به درستی مقایسه جو بایدن با جورج واشنگتن را “مسخره” توصیف می کند. قطعه:
تقریباً در همه موارد مهم، تصمیم واشنگتن برعکس تصمیم بایدن بود. اکثر آمریکاییها نمیخواستند بایدن دوباره نامزد شود و فکر نمیکردند که بتواند از عهده این کار بربیاید. در بیشتر دوران ریاست جمهوری خود، میزان محبوبیت بایدن در زیر آب بوده است. در سال 1796، بسیاری از آمریکاییها نمیتوانستند تصور کنند که هر رئیسجمهوری به استاندارد تعیینشده توسط واشنگتن نزدیک شود. چه کسی در سال 2024 معتقد است که با پایان دوره ریاست جمهوری بایدن، آمریکا – به نقل از توصیف شاه جورج سوم از واشنگتن – «بزرگترین شخصیت عصر» را از دست خواهد داد؟
به بایدن برای تعظیم در برابر امر اجتناب ناپذیر اعتبار بدهید. اما این مرد جورج واشنگتن نیست و احمقانه است که خلاف آن را ادعا کنیم.
جوزف اپستین فریب موجود غیر اخلاقی و سطحی جو بایدن را نمی خورد و همیشه بوده است. دو برش:
پس از بیش از 50 سال در دولت، آقای بایدن به یک سیاستمدار نمادین تبدیل شده است، که جای تعارف نیست. او با وعده التیام شکافهای تقسیمکننده کشور روی کار آمد و در عوض با چرخش سیاسی چپ خود، آنها را گسترش داد. او همچنان خود را کاتولیک میخواند، اما بیپروا از سقط جنین طرفدار انتخاب حمایت میکند. همه چیز درباره او – عقایدش، زبانش، لبخندش – ساختگی به نظر می رسد.
آقای بایدن به اندازه دونالد ترامپ دروغ نمی گوید، اما دروغ های او بزرگتر است. او ادعا می کند که تورم بالا را به ارث برده است و سخت تلاش می کند تا آن را کاهش دهد. او مدعی است که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی را گسترش داده و حفظ کرده است. او ادعا می کند که میلیون ها شغل جدید ایجاد کرده است. هیچ یک از این ادعاها حتی با یک تحقیق گذرا قابل قبول نیست.
…..
دموکراتها استدلال میکنند که آقای بایدن دومین دوره ریاستجمهوری را به دلیل از خودگذشتگی، به نمایندگی از مردم آمریکا، به نفع کشور کنار گذاشت. اخیراً شنیده ام که به آن “جذاب” می گویند. هیچ کلمه ای در مورد چگونگی ثروتمند شدن او در زمان حضور در مناصب سیاسی، داشتن چندین خانه گران قیمت، یک کوروت و چه کسی می داند چند ماشین دیگر، نه یک پسر و برادر، چه رسد به نوه هایی که با ظهور ستاره اش نیز ثروتمند شدند.
دیوید سایمون با ادعای گلن لوری موافق است. قطعه:
در سال 1989 پیامدهای اقتصادی مهاجرت از پدر فقیدم، اقتصاددان جولیان سیمون، گزارش داد که فرزندان مهاجران نرخ مشارکت نیروی کار بالاتر و “تمایل بیشتری برای راه اندازی مشاغل جدید دارند” – و بری چیسویک اقتصاددان دریافت که داده های سرشماری سال 1970 نشان می دهد که “مردان با والدین خارج از کشور 15 درصد درآمد بیشتری داشتند.
علاوه بر این، شواهد مربوط به فرزندان مهاجران با کارهای قبلی گری بکر اقتصاددان برنده جایزه نوبل و نظریه سایمون که در کتاب سال 1987 او ارائه شده بود، مطابقت دارد. تلاش، فرصت و ثروت”: تلاش با مقدار سود بالقوه افزایش می یابد و با ثروت نسبت معکوس دارد. به عبارت دیگر، فردی با ثروت کمتر نسبت به فردی با ثروت بیشتر تلاش بیشتری برای دستیابی به همان منفعت انجام می دهد – و حتی تلاش بیشتری برای دستیابی به سود بیشتر انجام می دهد.
چکیده مقاله جدید جفری کلمنز، جولیا پایسون و استن ووگر در اینجا آمده است:
همه گیری COVID-19 منجر به سطوح بی سابقه ای از انتقال کمک های فدرال به دولت های ایالتی شده است. آیا این افزایش بودجه به نفع حاکمان ایالتی در انتخابات است؟ شناسایی تأثیر سودهای بادآورده بر رایگیری اقتصادی چالش برانگیز است، زیرا هر شرایطی که منجر به جریان نقدی شود ممکن است به دلایل دیگر به سود یا آسیب به متصدیان متصدی برسد. ما ابزاری را توسعه می دهیم که به ما امکان می دهد توزیع ایالت ها را بر اساس تنوع در نمایندگی کنگره پیش بینی کنیم. ما متوجه شدیم که افراد متصدی در مسابقات سراسری در سالهای 2020، 2021 و 2022 در ایالتهایی که به دلیل حضور بیش از حد در کنگره، بودجه بیشتری دریافت کردند، عملکرد بهتری داشتند. این نتایج در تمام مشخصات و پس از تنظیم برای کنترل های مختلف اقتصادی و سیاسی قوی هستند. ما پیوسته متوجه میشویم که مزیت انتخاباتی مقامات فعلی در ایالتهایی که کمکهای بیشتری را در طول همهگیری دریافت میکنند، بسیار بیشتر از مزیت متوسطی است که این سیاستمداران در انتخابات پیش از همهگیری از آن برخوردار بودند. این مقاله به درک ما از رایگیری اقتصادی و مزیت تصدی در زمان بحران، و پیامدهای انتخاباتی متعاقب آن همهگیری COVID-19 و نمایندگی سیاسی نابرابر در سطح فدرال کمک میکند.