همکار من در مرکز مرکاتوس، آلدن ابوت، مخالف استفاده از قوانین ضد تراست برای تنظیم هوش مصنوعی است.
این مجله ی وال استریتهیئت تحریریه از انکار گاوین نیوسام در مورد تأثیر منفی اشتغال در ایالتش تحت تأثیر قرار نگرفته است. حداقل دستمزد مانع از توانایی کارگران کم مهارت برای رقابت برای مشاغل. قطعه:
آقای نیوسام ما را به یک “دروغ آشکار” متهم کرد، زیرا او آخر هفته گذشته تاکید کرد که چگونه رستوران های فست فود در ایالت او از زمانی که حداقل 20 دلار در آوریل اجرایی شد، مشاغل را کاهش داده و ساعات کاری را کاهش داده اند. او در X.com نوشت: «از زمانی که ما حداقل دستمزد را به 20 دلار در ساعت برای صنعت افزایش دادیم، ماه به ماه، مشاغل فست فود افزایش یافته است.
فرماندار به یک خبر در اورنج کانتی رجیستر اشاره کرد که از رشد شغل در رستورانهای با خدمات محدود در کالیفرنیای جنوبی – که بسیاری از آنها اما نه همه آنها زنجیرههای فست فود تحت پوشش قانون هستند – از ماه مارس گزارش میداد. اما همانطور که قبلاً اشاره کردیم، این داده ها برای اثرات فصلی تنظیم نمی شوند و رستوران ها تمایل دارند کارگران بیشتری را در بهار و تابستان استخدام کنند.
بر اساس دادههای بانک فدرال رزرو سنت لوئیس، پس از محاسبه اثرات فصلی، رستورانهای با خدمات محدود در کالیفرنیا از مارس 3333 شغل و از ژانویه 6320 شغل را اخراج کردهاند. رستورانهای با خدمات محدود در نوادا از ماه مارس 1757 شغل ایجاد کردهاند. با تشکر از موسسه سیاست اشتغال برای حفاری داده های فصلی.
آقای نیوسام توییت کرد که “آنچه برای کارگران خوب است برای کالیفرنیا خوب است!” اما حداقل 20 دلار کالیفرنیا برای کارگران و ایالت بد است. این امر به ویژه برای نوجوانانی که ممکن است از کار بیکار شوند و تجربه کاری ارزشمند را از دست بدهند مضر است. این امر همچنین به طور نامتناسبی به لاتین تبارها که 60 درصد از کارگران فست فود ایالت را تشکیل می دهند آسیب می زند.
همکار من در مرکز مرکاتوس، بن کلوتسی، با یووال لوین در مورد اهمیت انسجام اجتماعی و مسئولیت مدنی در میان تنوع صحبت می کند.”
فرانسیس فوکویاما به بینش آشکار جی. دی. ونس در مورد معنای آمریکایی بودن. (HT David Levey) نتیجه گیری او در اینجا است:
با این حال، نکته مهم این است که هر تلاشی برای ساختن یک هویت ملی که فراتر از عقیده آمریکایی باشد، باید مانند بیسبال یا روز شکرگزاری باشد که می تواند به طور مساوی برای همه آمریکایی ها سهیم باشد. “یک” را از “بسیار” در می سازیم از بین بسیاری، یکی باید در دسترس باشد در حقیقت تنوع آمریکای مدرن هرکسی که در مراسم اخذ تابعیت شرکت کرده باشد می تواند نشان دهد که چقدر هیجان انگیز است و چقدر جدی گرفته می شود. پس از ادای سوگند تابعیت، فردی که در ایران، کره یا گواتمالا به دنیا آمده است، می تواند مانند پدربزرگ من با افتخار ادعا کند که یک آمریکایی واقعی است. پذیرش در خانواده آمریکایی نباید به این بستگی داشته باشد که چند نسل از اجداد شما را در خاک آمریکا دفن کرده اید، بلکه باید به انتخاب و اعتقاد شما به عنوان یک فرد بستگی داشته باشد.
بارتون سوآیم در مورد ترامپ – و هریس – دقیق می نویسد. قطعه:
این من را به یک مشاهده اولیه و، مطمئنم، نه کاملاً اصلی بازمی گرداند. محبوبیت آقای ترامپ در میان آمریکایی های با درآمد پایین و متوسط تا حد زیادی محصول جنون مترقی است. آقای ترامپ در سال 2000 برای مدت کوتاهی نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نشد و در سال 2011 اشاره کرد که نامزد خواهد شد، اما نتیجه ای هم نداشت. تا اینکه در سال 2016، زمانی که لیبرالیسم مدرن به مجموعه ای از ایدئولوژی های «بیدار» تبدیل شد – وسواس نسبت به هویت نژادی و جنسی، نفرت از آمریکا و غرب، نفرت از اجرای قانون – کاندیداتوری آقای ترامپ قدرت را برانگیخت. مزدوران و مغازه داران در کشور.
هواداری آقای ترامپ معیاری برای خشم طبقه متوسط و کارگر از توهمات و انحرافات نخبگان مترقی غیرلیبرال است. به همین دلیل است که هر بار که دادستان ها او را متهم می کنند، تعداد نظرسنجی های او افزایش می یابد، همانطور که او دوست دارد به مردم یادآوری کند. برای طرفداران او و بسیاری از جناح راست که آرزو می کنند او “خوب تر” بود و از زمخت سیاست در قرن بیست و یکم ابراز تاسف می کنند، این اتهامات کاندیداتوری آقای ترامپ را تایید می کند.
اگر محبوبیت او، همانطور که من معتقدم، محصول حرکت دموکراتها به چپ باشد، جمهوریخواهان میتوانند از صعود احتمالی خانم هریس آرامش بگیرند. دموکراتها یک لیبرال از نظر فکری ضعیف را که با هر آنچه مترقیها میخواستند همراهی میکرد، با یک مترقی تمامعیار که میتوان روی آن برای ارتقای همه چیزهایی که مترقیها میخواستند حساب کرد: مدیکر برای همه، مراقبتهای بهداشتی رایگان برای مهاجران غیرقانونی، لغو ضمانتهای نقدی و خیلی چیزهای دیگر مبادله کردند.
در اینجا قسمت 2 از مجموعه چلسی فولت، در EconLog، در مورد نابرابری جهانی است. قطعه:
رفاه چندوجهی است. تلاشهای اندازهگیری باید شامل درآمد باشد، اما باید پیچیدگی موضوع را نیز تشخیص دهد و از تمرکز نزدیکبینانه روی درآمد اجتناب کند.
وینسنت ژلوسو، اقتصاددان دانشگاه جورج میسون و من با ایجاد معیار جدیدی از نابرابری، یعنی شاخص نابرابری پیشرفت انسانی (IHPI) این کار را انجام دادیم. IHPI بهزیستی را به طور کلی ارزیابی می کند و به دنبال آن است که طیف وسیع تری از انتخاب های موجود در دسترس مردم را نسبت به آنچه که تنها از درآمد حاصل می شود، به دست آورد. با بررسی نابرابری به روشی چند بعدی، IHPI نابرابری را جدیتر از اقداماتی که صرفاً بر نابرابری درآمد تمرکز میکنند، میگیرد. در واقع، ما نابرابری بینالمللی را در ابعاد بیشتری نسبت به هر شاخص قبلی بررسی کردیم.
کایل اسمیت خبر خوبی دارد: «Woke» دیگر در باکس آفیس نمی فروشد. قطعه:
این ماه، فیلم پرطرفدار «Twisters» پر از معجزه است: وانت بارها پرواز می کنند، یک شهر کامل از مخلوط کن طبیعت می گذرد. با این حال، شاید قابل توجه ترین چیزی باشد که در آن نیست: هرگونه اشاره ای به تغییرات آب و هوایی.
این تصادفی نبود کارگردان فیلم، لی آیزاک چانگ، گفت که این حذف عمدی بوده است. او به سیانان گفت: «فقط فکر نمیکنم فیلمها پیام محور باشند.
پنج سال پیش، “Twisters” احتمالاً نه تنها به تغییرات آب و هوایی اشاره میکرد، بلکه یک یا سه سخنرانی در مورد آن نیز درج میکرد و از کسی که در تجارت سوختهای فسیلی فعالیت میکرد، شرور میساخت، مانند یک فریبکار. شرور فیلم امروز یک پیمانکار ساختمانی فرصت طلب است. در هر صورت، داستان نشان می دهد که عوامل طراحی شده برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی خطرات پیش بینی نشده ای را به همراه دارند: شخصیت ها تقریباً توسط پره های یک توربین بادی غول پیکر که در طوفان تکه تکه می شود کشته می شوند.