نقل قول روز … – کافه هایک



… از صفحه 170 کتاب برجسته رابرت نوزیک در سال 1974 است. آنارشی، دولت و اتوپیا:

شخصی که برای بدست آوردن درآمدی بیش از حد کافی برای نیازهای اولیه خود ساعات طولانی تری کار می کند، برخی کالاها یا خدمات اضافی را به فراغت و فعالیت هایی که می تواند در زمان غیر کاری احتمالی انجام دهد ترجیح می دهد. در حالی که شخصی که ترجیح می دهد وقت اضافی کار نکند، فعالیت های اوقات فراغت را به کالاها یا خدمات اضافی که می تواند با کار بیشتر به دست آورد، ترجیح می دهد. با این حال، اگر سیستم مالیاتی مصادره بخشی از اوقات فراغت (بیگاری) افراد به منظور خدمت به نیازمندان غیرمشروع است، چگونه می‌تواند برای نظام مالیاتی مشروع باشد که بخشی از وقت یک فرد را مصادره کند. کالا برای این منظور؟ چرا باید با شخصی که خوشبختی اش به کالاها یا خدمات مادی خاصی نیاز دارد، با شخصی که ترجیحات و تمایلاتش آن کالاها را برای خوشبختی او بی نیاز می کند، متفاوت رفتار کنیم؟ چرا فردی که ترجیح می‌دهد فیلم تماشا کند (و کسی که باید برای بلیت پول دربیاورد) باید برای کمک به نیازمندان تماس لازم را داشته باشد، در حالی که شخصی که ترجیح می‌دهد غروب آفتاب را تماشا کند (و بنابراین نباید پول اضافی کسب کند) ، اینطور نیست؟ در واقع، آیا تعجب آور نیست که طرفداران بازتوزیع، مردی را نادیده بگیرند که لذت‌هایش به راحتی و بدون کار اضافی به دست می‌آید، در حالی که بار دیگری بر دوش بدبختان بیچاره می‌افزایند که باید برای لذت خود تلاش کنند؟ اگر چیزی باشد، می توان انتظار عکس آن را داشت. چرا به فردی با میل غیرمادی یا غیرمصرفی اجازه داده می‌شود بدون مانع به سراغ مطلوب‌ترین جایگزین عملی خود برود، در حالی که شخصی که لذت‌ها یا امیالش شامل چیزهای مادی است و باید برای پول اضافی کار کند (به این ترتیب به هر کسی که فکر می‌کند خدمت می‌کند). فعالیت به اندازه ای ارزشمند است که بتواند به او دستمزد بدهد) در آنچه او می تواند درک کند محدود است؟



دیدگاهتان را بنویسید