همه ما بهای حمایت گرایی را می پردازیم


پس از گذشت 30 روز از انتشار در وال استریت ژورنال از فیل گرام و مقاله من در 13 اوت 2024 با عنوان همه ما بهای حمایت گرایی را می پردازیم، می توانم آن مقاله را به طور کامل در اینجا به اشتراک بگذارم. من این کار را از پایین انجام می دهم.

همه ما بهای حمایت گرایی را می پردازیم
سیاست صنعتی به حاکمیت ما به عنوان مصرف کنندگان برای محافظت از مشاغل مورد علاقه سیاسی تجاوز می کند.

توسط فیل گرام و دونالد جی. بودرو

اوت 12، 2024، ساعت 5:11 بعد از ظهر به وقت شرقی

از زمانی که آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل (1776) مرکانتیلیسم را رد کرد، جذابیت سیاسی حمایت گرایی تجاری بر توانایی آن در بهره مندی از چند منافع ویژه ممتاز و در عین حال توزیع مجدد هزینه ها در جامعه متمرکز شده است. با این حال، همانطور که اقتصاد جهانی یکپارچه تر شده است، هزینه های ارائه خدمات ویژه از طریق چنین سیاست هایی افزایش یافته است. هر شغل ایجاد شده توسط تعرفه های اخیر بر روی ماشین لباسشویی و فولاد به ترتیب حدود 820 و 900 هزار دلار برای اقتصاد ایالات متحده هزینه داشته است. تعرفه های اعمال شده به نام احیای تولید آمریکایی به مدت شش سال با کاهش اندکی تولید، کاهش در درصد نیروی کار غیرکشاورزی شاغل در بخش تولید و کسری تجاری به میزان قابل توجهی همراه بود.

با دور زدن منطق اقتصادی و شواهدی مبنی بر اینکه تجارت و بازارهای خصوصی باعث رشد و استانداردهای زندگی بالاتر می شود، محافظان و برنامه ریزان صنعتی در تلاش هستند تا شرایط بحث را تغییر دهند. طرفداران راست و چپ برای سیاست‌هایی استدلال می‌کنند که کارایی، منافع مصرف‌کننده و رشد اقتصادی را ارتقا نمی‌دهند، بلکه شغل‌ها را به خودی خود هدف می‌کنند. اورن کاس از American Compass این شعار جدید را زمانی بیان می‌کند که می‌گوید سیاست اقتصادی باید بر «بازار کار سالم، نه فقط افزایش مصرف» تأکید کند. رابرت لایتیزر، نماینده سابق بازرگانی ایالات متحده می‌افزاید که «آمریکایی‌ها در درجه اول تولیدکننده و در مرحله بعد مصرف‌کننده هستند».

در نگاه اول استدلال آنها جذاب است. شغل حداقل به اندازه مصرف اهمیت دارد. اما این یک سوال قدیمی را ایجاد می کند: چه کسی تصمیم می گیرد کدام مشاغل را ارتقا دهد؟ تلاش برای پاسخ روشن می کند که مانترای جدید همان آهنگ آژیر قدیمی است.

در یک جامعه آزاد، مصرف کنندگان با انتخاب محل خرج کردن درآمدی که از طریق سخت کوشی و صرفه جویی به دست آورده اند، تعیین می کنند که چه چیزی تولید می شود. حاکمیت مصرف کننده نیروی کار و سرمایه را به سمت ایجاد ترکیبی از کالاها و خدماتی که مصرف کنندگان می خواهند هدایت می کند. کسب و کارها یا آنها را به طور کارآمد تولید می کنند یا شکست می خورند.

سیاستمدارانی که از تمرکز بر مشاغل حمایت می کنند، پیشنهاد می کنند که به دولت اجازه داده شود تا نحوه استفاده از نیروی کار، نحوه سرمایه گذاری سرمایه و کالاها و خدمات ارائه شده به مصرف کنندگان را هدایت کند. این مفهوم کاملاً جدید نیست: قرن هاست که اجازه دادن به “بهترین و درخشان ترین” برای انتخاب چنین ترتیباتی امتحان شده و رد شده است. این ایده که اجازه دهیم کسانی که درآمد خود را با عرق پیشانی به دست می آورند تصمیم بگیرند که چگونه پول خود را خرج کنند، نسبتاً جدید و انقلابی است.

همچنین مثمر ثمر بود. تجربه پنج هزار ساله نشان می دهد که سیاستمداران و بوروکرات ها دیدگاه منحصر به فردی در مورد اینکه چه چیزی باید تولید شود و چگونه باید تولید شود، ندارند. حتی اگر آنها به نحوی از چنین دانشی برخوردار باشند، به مرور زمان از قدرت خود برای ارتقای منافع خود استفاده می‌کنند و این به ضرر مصرف‌کنندگان و کارگران است.

آیا اگر کارگران صنعتی در ایالت هایی که برای انتخابات ریاست جمهوری تصمیم می گیرند رای دهندگان را تغییر نمی دادند، سیاستمداران هر دو حزب سعی می کردند از یکدیگر برای حفظ مشاغل تولیدی پیشی بگیرند؟ وقتی لایحه سیاست‌های حمایت‌گرایانه آن‌ها می‌رسد، مشخص می‌شود که چه کسی پرداخت خواهد کرد: مصرف‌کنندگان در قالب قیمت‌های بالاتر و بخش‌های حفاظت‌نشده اقتصاد در قالب از دست دادن مشاغل. هنگامی که قیمت تعرفه ها به گروهی از نظر سیاسی قدرتمند می رسد، مانند زمانی که تلافی اخیر 28 میلیارد دلار برای کشاورزی هزینه داشت، مالیات دهندگان این هزینه را در قالب یارانه های اضافی پرداخت می کنند.

وقتی دولت سعی می کند اثرات منفی تعرفه ها و یارانه ها را پنهان کند، هزینه ها افزایش می یابد. موریس چانگ، رئیس موسس شرکت تولید نیمه هادی تایوان، که میلیاردها دلار یارانه برای ساخت تاسیسات تولید تراشه های کامپیوتری در آریزونا پذیرفته بود، در سال 2023 به این فکر افتاد که “اگر از مزیت رقابتی خود در تایوان دست بردارید و به ایالات متحده مهاجرت کنید، که دارای قبلاً اتفاق افتاده است – هزینه ها 50٪ بیشتر از تایوان خواهد بود.

اگر تراشه های کامپیوتری یارانه ای آمریکا 50 درصد بیشتر از قیمت بازار جهانی قیمت داشته باشند، چقدر طول می کشد تا واشنگتن بر تراشه های ساخت خارجی تعرفه وضع کند؟ از آنجایی که چیپس نقش مهمی در کالاهای تولیدی مدرن ایفا می کند، آیا تولیدکنندگان داخلی قادر به رقابت در فروش محصولات ساخته شده با مواد اولیه گران تر خواهند بود؟

حمایت گرایی و سیاست صنعتی منابع را نادرست تخصیص می دهد و کارایی اقتصادی را کاهش می دهد. وقتی شرکت‌ها در بازار آزاد محصولی تولید می‌کنند که مصرف‌کنندگان آن را نخرند، پولی که کارآفرینان و سرمایه‌گذاران از دست می‌دهند متعلق به خودشان است. وقتی محافظان و برنامه ریزان سیاست صنعتی مرتکب اشتباه می شوند، اغلب آنها را با یارانه ها و تعرفه های بیشتری سرپوش می گذارند – به قیمت مالیات دهندگان. اولین مورد فورد را در نظر بگیرید: وقتی آمریکایی ها ادسل را نخریدند، شرکت ضرر کرد و فروش مدل را متوقف کرد. برعکس، زمانی که آمریکایی‌ها خودروهای برقی با یارانه سنگین خریداری نمی‌کردند، دولت تعرفه‌هایی را بر واردات خودروهای برقی وضع کرد – مالیات‌هایی که مصرف‌کنندگان می‌پردازند.

آدام اسمیت به دنبال چیزی بود که نوشت: «مصرف تنها هدف و هدف همه تولیدات است. و منافع سازنده فقط تا جایی که ممکن است برای ارتقاء منافع مصرف کننده لازم باشد محترم شمرده می شود. اگر به این حکمت پایدار توجه کنیم به جای اینکه به دونالد ترامپ یا کامالا هریس اجازه دهیم تصمیم بگیرند کدام شغل باید ایجاد شود، بهتر به مردم آمریکا خدمت می شود.

آقای گرام، رئیس سابق کمیته بانکداری سنا، یکی از همکاران ارشد خارجی در موسسه امریکن اینترپرایز است. آقای بودرو استاد اقتصاد در دانشگاه جورج میسون و مرکز مرکاتوس است. مایک سولون در این مقاله مشارکت داشت.



دیدگاهتان را بنویسید