نوشتن در وال استریت ژورنالبرد رافنسپرگر و دیدر هندرسون استدلال می کنند که تقلب در صندوق های رای در آمریکا نادر است. دو برش:
به عنوان رهبران انتخابات جمهوری خواه، ما عمیقاً نگران یکپارچگی انتخابات خود هستیم. باید رای دادن آسان و تقلب کردن سخت باشد.
آمریکاییهایی که پای صندوقهای رای میروند باید بدانند که رای آنها حساب میشود. سیستم کار می کند. با این حال، در روزهای اخیر، بازیگران بد رسانه های اجتماعی را با ادعاهای نادرست درباره تخلفات انتخاباتی در چندین ایالت، از جمله ایالت ما، پر کرده اند. مواردی که ما به آن اشاره می کنیم یک مشکل گسترده را نشان می دهد: دشمنان خارجی، از جمله روسیه، چین و ایران، و متجاوزان داخلی تلاش می کنند آمریکایی ها را علیه یکدیگر قرار دهند و اعتماد به روند انتخاباتی ما را از بین ببرند.
…..
اول، ما از آمریکایی ها می خواهیم که نسبت به منابع خودسرانه دستکاری در انتخابات تردید داشته باشند. آنها اغلب از ناظران می خواهند که چیزی را باور کنند که حواس ما در غیر این صورت مشکوک می شود. غلبه بر و بی حس کردن توانایی ما در تفکر و متقاعد کردن ما به فرض بدترین ها، نقطه این فعالیت مخرب است.
دوم، هیچ انتخابی کامل نیست. اشتباهات اتفاق می افتد و اعتراف به آنها برای شفافیت و اعتماد لازم است. برای مثال، یک شعبه رای گیری در پنسیلوانیا مرتکب اشتباه شد که اوایل هفته گذشته بسته شد. در پاسخ، یک قاضی مهلت رای دهندگان را برای ارسال درخواست حضوری برای رای دادن از طریق پست تمدید کرد. در میشیگان، مشخص شد که یک دانشجوی غیر شهروند رای داده است. در کلرادو، دفتر وزیر امور خارجه به اشتباه گذرواژههای دستگاههای رایگیری را فاش کرد – اشتباهی که نمیتوان از آن استفاده کرد زیرا دستگاهها به اینترنت متصل نبودند و فقط برای کارمندان قابل دسترسی بودند.
والتر راسل مید درست می گوید: «سیاستمداران آن چیزی نیستند که آمریکا را بزرگ می کنند.»
تقسیم کشور ما بین یک حاشیه درمانده و منحط و یک شورش پوپولیستی ژندهگیر و از نظر فکری متزلزل نشاندهنده راه آسانی نیست. و در حالی که ما در گذشته با انتخابات سخت مبارزه کردهایم، لطفی که باعث شد ریچارد نیکسون در سال 1960 تسلیم شود و ال گور 40 سال بعد از آن عقبنشینی کند، بهطور خطرناکی کوتاه به نظر میرسد. در تاریکترین ساعات زندگیام، میترسم از انتخاب بین بدیهای کوچکتر دست بکشیم و در عوض سعی کنیم تشخیص دهیم که بازماندهتر از دو فاجعه در آینده کدام است.
اما وقتی به 250 سال استقلال آمریکا نگاه می کنم، احساس بهتری دارم. ما در بیشتر تاریخ خود رهبری سیاسی بسیار پوسیده ای داشته ایم. نه تیپکانو و نه تایلر چیز زیادی در راه دستیابی به دستاوردهای سیاسی پایدار باقی نگذاشتند. قبرهای فرانکلین پیرس و چستر آرتور توسط انبوه زائرانی که برای عبادت میراث تاریخی الهام بخش آنها آمده اند، آشفته نیست. ما اغلب بچه بد کلاس مدنی بودیم. زمانی که تامانی هال بوقلمون های کریسمس را به حامیان وفادارش اعطا کرد و آرا آشکارا در دادگاه های سراسر کشور خرید و فروش شد، جهان به دموکراسی آمریکایی به عنوان الگوی حکومت عاقلانه یا خردمندانه نگاه نکرد. در هیچ کشور دیگری بر روی زمین چیزی به نام حزب ندانم نمی تواند به یک نیروی سیاسی مهم تبدیل شود.
GMU Econ Alumni Dominique Pino در می نویسد CapXتوضیح می دهد که “نه ترامپ و نه هریس برای طوفان مالی آماده نیستند.” قطعه:
ممکن است کسی فکر کند که این تلاقی کاملاً قابل پیشبینی مسائل مالی تمرکز اصلی کمپین خواهد بود، اما اینطور نیست. هیچ یک از کاندیداها برنامه ای برای رسیدگی اساسی به این مسائل ندارند، تصمیماتی که باید در سال آینده در مورد آن اتخاذ شود، خواه آنها فکر کنند یا نه.
این “مادر همه مقیاس های مالی” می تواند سوراخی 5 تریلیون دلاری در اقتصاد ایالات متحده ایجاد کند تا قانون فعلی در جای خود باقی بماند. بدتر شدن اوضاع برای وضعیت مالی ایالات متحده، سال اول دولت جدید معمولا زمانی است که روسای جمهور می خواهند هزینه بیشتری برای پاداش دادن به حوزه های مختلف خود برای انتخاب آنها صرف کنند. بنابراین نه تنها هیچ یک از کاندیداها قول درستی مالی را نمی دهند، بلکه باد سیاسی پشت رئیس جمهور خواهد بود تا در سال آینده بیشتر برای ابتکارات جدید هزینه کند.
ورونیک دو روگی، همکار بیباک من در مرکز مرکاتوس، با مت میچل درباره آزادی اقتصادی صحبت میکند.
در اینجا جان میلتیمور در مورد ریچل کوهن در مورد مردم و اقدامات سیاسی است.
اما کمپ سنجاب بادام زمینی را به یاد می آورد.