“چین!” آیا این یک طلسم نیست – کافه هایک



در اینجا یادداشتی به یکی از شاگردان من در سالهای پیش آمده است:

اریک:

از بازخورد شما در مورد مقاله امروز فیل گرام و مقاله من سپاسگزارم وال استریت ژورنال. انتقاد اصلی شما این است که ما “خطر چین را نادیده می گیریم”.

ما این خطر را نادیده می گیریم زیرا دلیل اصلی حمایت گرایی ترامپ نیست. ترامپ عمدتاً به این دلیل حمایت‌گرا است که معتقد است حمایت‌گرایی آمریکایی‌ها را ثروتمند می‌کند اقتصادی. اما در این مورد او اشتباه می کند. من در اینجا اشتباهات بی‌شماری را که بر استدلال او و تقریباً هر استدلال حمایت‌گرایانه دیگری تأثیر می‌گذارد، تکرار نمی‌کنم مبنی بر اینکه مردم در یک کشور زمانی ثروتمندتر می‌شوند که دولت آنها دسترسی آنها را به کالاها، خدمات، سرمایه و سایر منابع به زور محدود می‌کند. پرونده اقتصادی حمایت گرایی بارها و بارها چه به لحاظ نظری و چه از نظر تجربی رد شده است. این دسته از آشغال ها فقط به این دلیل فروخته می شود که رانت خوارانی که از غارت همشهریان خود سود می برند، جهل اقتصادی مردم را طعمه می کنند.

من – مانند سناتور گرام – قبول دارم که یک استثناء امنیت ملی برای آنچه که باید یک سیاست کلی تجارت آزاد یکجانبه باشد وجود دارد. اما این استثنا فقط همین است: یک استثنا. اگر قرار است کارساز باشد، باید عاقلانه و با دقت برای دستیابی به اهداف کاملاً تعریف شده و واقعی امنیت ملی استفاده شود. تعرفه‌های عمومی یا تعرفه‌هایی که با هدف مضحک کاهش کسری تجاری یک کشور اعمال می‌شوند، با این هدف سازگاری ندارند. در واقع، با افزایش پاداش بازرگانان برای جلب رضایت سیاستمداران نسبت به کسانی که برای جلب رضایت مصرف کنندگان – و همچنین با انحراف منابع از نیازهای کارآمد به ناکارآمد خانوارها – چنین تعرفه هایی ما را در طول زمان فقیرتر می کند و در نتیجه توانایی های نظامی ما را کاهش می دهد. و چشم انداز واقعی وارد شدن به جنگ های داغ افزایش خواهد یافت زیرا ما و کشورهای دیگر آنها با تخریب فیزیکی امکانات، تجهیزات و افراد یکدیگر ضرر کمتری خواهند داشت.

فریادهای “چین!” این شعاری نیست که واقعیت اقتصادی را خنثی کند و هرگونه اقدام حمایتی را توجیه کند.

با احترام
دان



دیدگاهتان را بنویسید