چند لینک – کافه هایک


آرنولد کلینگ «کواکریسم لیبرال» را می ستاید.

وینسنت ژلوسو، همکار من در GMU Econ گزارشی از تحقیقات تجربی نشان می‌دهد که آزادی اقتصادی سرمایه انسانی را افزایش می‌دهد. قطعه:

بنابراین، وقتی به ادبیات تجربی موجود در مورد آزادی اقتصادی و سرمایه انسانی، به ویژه کار اقتصاددان هورست فلدمن نگاه می کنیم، متوجه می شویم که آزادی اقتصادی بیشتر (در شبکه) منجر به افزایش سرمایه انسانی می شود. فلدمن با استفاده از شاخص آزادی اقتصادی مؤسسه فریزر دریافت که یک نقطه اضافی از آزادی اقتصادی، نرخ ثبت نام در دبیرستان را با 33.48 به 37.98 درصد افزایش داد. گروه دیگری از محققان، با استفاده از داده‌های 86 کشور، این یافته را تأیید کردند، زمانی که دریافتند یک نقطه آزادی اقتصادی اضافی، نرخ بازگشت به تحصیل را 0.45 درصد افزایش می‌دهد. این بدان معناست که اقتصادهای آزادتر موفق شده اند سرمایه انسانی (و خودسازی) را برای کارگران جذاب تر کنند.

در کار آتی با آلیشیا پلمونز و جاستین کالایس، آزمایش خواهم کرد که آیا آزادی اقتصادی به نفع تحرک آموزشی بین نسلی است یا خیر – آیا وضعیت تحصیلی کودکان در بزرگسالی توسط والدین آنها تعیین می شود یا خیر. ایده این است که اگر آزادی اقتصادی یک منفعت خالص باشد، باید ببینیم که فرزندان والدین فقیر می توانند سرمایه انسانی بیشتری کسب کنند. ما دقیقاً متوجه شدیم که – آزادی اقتصادی به شدت با تحرک آموزشی بیشتر مرتبط است.

در نتیجه، مداخله دولت در آموزش – بدون آن سرمایه گذاری کافی در سرمایه انسانی وجود نخواهد داشت – چندان قانع کننده نیست. از سوی دیگر، استدلال برای آزادی اقتصادی بیشتر، بسیار جدی تر است.

ورونیک دو روگی، همکار بی‌باک من در مرکز مرکاتوس، این ادعای آشنا را نمی‌پذیرد که موفقیت‌های اقتصادی آمریکا در قرن نوزدهم نتیجه افسانه‌های محافظتی بوده است. دو برش:

برای شروع، داگلاس اروین، اقتصاددان و تاریخ‌دان تجارت، خاطرنشان می‌کند که «به جای تعرفه‌های بالاتر که باعث رشد بیشتر شود، این پیوند ممکن است جعلی باشد: کشورهای غنی از زمین برای افزایش درآمد دولت به تعرفه‌ها متکی بودند و همچنین از چشم‌اندازهای مطلوبی برای رشد برخوردار بودند، با ارتباط کم. بین این دو.» در آمریکای قرن نوزدهم – تقریباً به همان اندازه که زمین غنی بود – بخش هایی که بیشترین رشد را داشتند خدمات و کشاورزی بودند که چندان تحت حمایت تعرفه ها نبودند.

همچنین، در آن زمان، ایالات متحده یک ذینفع خالص از سرمایه گذاری سرمایه خارجی بود که منجر به کسری تجاری شد که آقای ترامپ امروز از آن متنفر است. این هجوم سرمایه جهانی به موجی از فناوری ها و ایده های جدید کمک کرد که همگی در بازار آزاد مورد آزمایش قرار گرفتند.

…..

هزینه های غیراقتصادی تعرفه ها نیز بالا بود. تعرفه ها به فساد و دیگر اهداف سودجویی دامن زده است که ارزش واقعی برای جامعه ندارد. فیلیپ مگنس با مشارکت در پروژه دفاع از جهانی‌سازی مؤسسه کاتو می‌نویسد که «حمایت‌گرایی با تعرفه‌های بالا به جذب گروه‌های ذینفع رانت‌جو ادامه می‌دهد. اسراف محض فساد عمومی پیرامون اصلاحات برنامه تعرفه‌ها در اواخر قرن نوزدهم به اوج خود رسید و سرانجام اصلاح‌طلبان خواستار کنار گذاشتن یک سیستم درآمدی مبتنی بر تعرفه شدند (بنابراین ما مالیات بر درآمد بسیار مخرب را دریافت کردیم.)

جورج ویل درباره “خطر فزاینده و کابوس وار جنگ بیولوژیکی” هشدار می دهد. قطعه:

در سال 1969، جاشوا لدربرگ، زیست شناس برنده جایزه نوبل، هشدار داد که گسترش سلاح های بیولوژیکی مانند ارائه “بمب های هیدروژنی در سوپرمارکت” است. سلاح های بیولوژیکی پارادایم بازدارندگی جنگ سرد را مخدوش می کند زیرا کسانی که آنها را رها می کنند می توانند از شناسایی و در نتیجه تلافی جویانه اجتناب کنند.

آلوم GMU Econ Dominique Pino به جامعه نه چندان بزرگ منعکس می کند.

دومینیک نیز در نتیجه گیری خود در مورد اتحادیه ها درست است:

کارگران باید در انتخاب عضویت در اتحادیه ها آزاد باشند زیرا اتحادیه ها اغلب منافع آنها را نمایندگی نمی کنند. آنها حقوق خود را می گیرند و از آن برای سیاست های مترقی استفاده می کنند، حتی زمانی که اکثریت اعضای آنها می گویند از ترامپ حمایت می کنند.

یوجین اسکالیا خاطرنشان می کند که “زمانی که بایدن به قدرت رسید، اقتصاد در حال غرش بود.” قطعه:

از جمله اظهارات نادرست که در مناظره ریاست جمهوری هفته گذشته کنترل نشد، شاید قابل توجه ترین آنها ادعای کامالا هریس بود که “دونالد ترامپ ما را با بدترین بیکاری از زمان رکود بزرگ مواجه کرده است.” پرزیدنت بایدن در مناظره خود به همین ترتیب استدلال کرد. “ببین چیه. . . ترامپ من را رها کرد.» اقتصاد در سقوط آزاد

در حقیقت، زمانی که آقای بایدن و خانم هریس روی کار آمدند، اقتصاد سریع‌تر از آنچه تقریباً همه پیش‌بینی می‌کردند در حال بهبود بود. به عنوان وزیر کار، در ژوئن 2020 پیش بینی کردم که نرخ بیکاری – که در آوریل به 14.7٪ رسید – می تواند تا پایان سال به زیر 10٪ کاهش یابد. این بسیار خوش بینانه تلقی می شد. معلوم شد که به اندازه کافی خوش بینانه نیست. نرخ بیکاری در دسامبر 2020 6.7 درصد است.

تا زمانی که آقای بایدن در مارس 2021 کمک مالی خود به آمریکا را امضا کند، بیکاری به 6.1 درصد کاهش یافته است. در مقابل، بیکاری در اکثر دوره اول ریاست جمهوری اوباما بالای 8 درصد بود و تا زمانی که او بیش از پنج سال در قدرت بود به 1/6 درصد کاهش پیدا نکرد. هیچ کس نشنید که آقایان اوباما و بایدن در زمان نامزدی مجدد در انتخابات 2012 بیکاری بالا را محکوم کنند.

جیکوب سالم به درستی ادعاهای بی اساس و مضحک جی. D. ونس در مورد مهاجران. قطعه:

برای توجیه ادامه تبلیغ ونس از آنچه که خود او به عنوان “شایعات” توصیف کرد که ممکن است درست نباشد، تیم نامزد روز سه شنبه ارائه کرد. مجله یک گزارش پلیس که در آن یکی از اهالی ادعا می کند که حیوان خانگی او ممکن است توسط همسایگان هائیتی گرفته شده باشد، اما “وقتی یک خبرنگار سه شنبه شب به خانه آنا کیلگور رفت، او گفت که گربه اش خانم ساسی، که در پایان در ماه اوت ناپدید شد.” در واقع چند روز بعد بازگشت – امن در زیرزمین خودش پیدا شد.” کیلگور که “پیراهن و کلاه ترامپ به تن داشت” گفت که “با کمک دخترش و برنامه ترجمه تلفن همراهش از همسایگان هائیتی عذرخواهی کرد”.

چه کسی به آن فکر کرد؟



دیدگاهتان را بنویسید