… از صفحه 2 مقاله همکار سابق من در مرکز مرکاتوس دن گریسوولد در آوریل 2023 با آندریاس فریتاگ، “تعادل تجارت، موازنه قدرت: چگونه کسری تجاری تاثیر ایالات متحده را در جهان منعکس می کند” است:
ایالات متحده تنها می تواند کسری دائمی در حساب جاری خود داشته باشد، زیرا دارای مازاد دائمی یکسانی در حساب مالی است که جریان سرمایه را در آن سوی مرز اندازه گیری می کند. سرمایه گذاری سالانه بیشتر از سرمایه گذاری خارج از خالص به ایالات متحده سرازیر می شود، تا حد زیادی به این دلیل که ایالات متحده همچنان یک پناهگاه امن و سودآور برای پس انداز جهان است. سرمایه گذاری به نوبه خود باعث رشد و ایجاد شغل می شود.
DBx: این یک راز باقی مانده است که چرا ما آمریکایی ها باید تمایل خارجی ها به خرید و نگهداری دارایی های دلاری را به عنوان نشانه ای از بی انصافی خارجی ها نسبت به ما (آیا با سپرده گذاری پول در بانک خود در آن بی انصافی می کنید؟) یا اقتصادی ما تفسیر کنیم. کاهش (آیا در مؤسساتی سرمایه گذاری می کنید که فکر می کنید در حال سقوط هستند؟). همچنین مرموز است که چرا ما آمریکایی ها باید نگران عواقب این سرمایه گذاری ها باشیم. (آیا وقتی مثلاً کارفرمای شما در آموزش کارگران برای شما سرمایه گذاری می کند، یا زمانی که کارخانه یا فروشگاه خرده فروشی در شهر ارتقا می یابد، فقیرتر هستید؟)
…..
شکل اینجا واقعیت حسابداری را نشان می دهد که کسری در حساب جاری همیشه دقیقاً مطابق با مازاد در حساب مالی – گاهی اوقات “سرمایه” نامیده می شود. این واقعیت مهم است، اما معمولاً توسط بسیاری که دست خود را بر سر کسری تجاری آمریکا فشار می دهند نادیده گرفته می شود. با این حال، این رقم زمانی گمراه کننده است که سازنده آن می نویسد “کشور از جریان های مالی برای تامین مالی مصرف واردات و سرمایه گذاری استفاده می کند.” با توجه به اینکه این طرز تفکر در مورد مازاد در حساب های مالی بسیار رایج است، نویسنده این خط را می توان بخشید. اما آنچه در اینجا رایج است نیز اشتباه است.
اولاً، نوشتن در مورد “تامین مالی مصرف” سرمایه گذاری به وضوح گمراه کننده است. سرمایه گذاری مصرف نیست؛ افزایش سرمایه گذاری مستلزم کاهش مصرف است. دوم و اساساً هیچ کاری توسط «کشور» انجام نمی شود. معاملات تجاری بین المللی توسط افراد گوشتی و خونی انجام می شود که هر کدام طبق برنامه های خود اهداف خود را دنبال می کنند. نتایج ثبت شده در حساب های جاری و مالی ناشی از اقدامات واحد «دولت» یا دولت نیست، واقعیتی که باید قدردان آن باشیم.
سوم، و اساساً، بسیاری از سرمایهگذاریهای داخلی که از طریق جریانهای ورودی سرمایه تأمین میشود، نه تنها در خارج از «کشور»، بلکه حتی توسط همشهریان انجام میشود. خارجی ها این کار را می کنند. و اگر خارجیهایی که امکانات و پتانسیلهای خود را تجسم میکردند و خلاقیت و شجاعت لازم برای تحقق آنها را در سواحل ما نداشتند، نبودند، بسیاری از این سرمایهگذاریها هرگز اتفاق نمیافتاد. به عبارت دیگر – و برخلاف مفاهیم استاندارد، بحث های کتاب درسی در مورد تراز پرداخت ها – اگر آمریکایی ها بیشتر پس انداز می کردند، بیشتر این سرمایه گذاری خارجی در آمریکا توسط آمریکایی ها انجام نمی شد.